کودکی فراموششده
اولین و مهمترین دلیل برای ممانعت از ازدواج در کودکی این است که این کودکان بدون گذراندن دوره کودکی، وارد دورهای میشوند که نه آشناییای با آن دارند و نه مهارت جسمیو روانی آن را بلدند. کودکانی که به سرعت وارد دوره بزرگسالی میشوند، بدون آن که طعم شیرین کودکی را چشیده باشند.
بنابراین در مرحله اول نوعی کودکآزاری رخ میدهخد که به دنبال آن انواع خشونتهای جنسی، روانی، کلامیو .. میآید. در واقع زنانی که در سنین کودکی ازدواج میکنند، در معرض خطر خشونت جنسی و فیزیکی قرار دارند که ممکن است مواجهه با این خشونت برای آنها مشکلات ناباروری و جنسی متعددی ایجاد کند. زن و شوهرها به خاطر اختلاف سنی، از نظر قدرت و توان بدنی مساوی نیستند. همچنین ازدواج در سنین پایین باعث میشود که فرد در مهارتهای شخصی و اجتماعی پیشرفت زیادی نکند و از خودش شناخت و درک کاملی نداشته باشد. به همین دلیل زنانی که در سن کم ازدواج میکنند، به طور کامل وابسته به شوهر خود رشد میکنند و قادر به ایستادگی در برابر خشونت همسر خود نخواهند بود.
دهانه رحم زنان در سنین پایین سلول محافظتکننده ندارد/احتمال بالای سقط جنین
بدن کودکان به دلیل شرایط فیزیکی، مستعد ابتلا به بیماریهای مقاربتی است. سلولهای واژن و دهانه رحم زنان در سنین پایین، سلولهای حفاظتکننده ندارد و در سنین کم، بهراحتی آسیب میبیند. بیشترین آمار ابتلاء دختران در سن ۱۵ تا ۲۴ است. در حالی که بیشترین آمار پسران آلوده ۱۰ سال بعد از این سنین است. بنابراین در صورتی که دختران در سن کم ازدواج کنند و همسرشان آلوده به ویروس اچآیوی یا دیگر بیماریهای مقاربتی باشد، احتمال آلودهشدن بیشتر است. انواع خاصی از ویروس اچپیوی نیز میتواند انواع مختلفی از سرطان به خصوص سرطان دهانه رحم را ایجاد کنند. علاوه بر این طبق آمارها بین ازدواج در کودکی و بارداری ناخواسته، سقط جنین، فاصله کمتر از دو سال بین بارداریها و میزان باروری بالا رابطه وجود دارد.
آمار بالای مرگ و میر مادران باردار زیر ۲۰ سال
علاوه بر این عوارضی مانند فشار خون بارداری، عفونت خون در بارداری و خونریزی در زنان جوان کمتر از ۱۵ سال، بیشتر از زنانی است که در بیست سالگی ازدواج کردهاند و این عوارض بیشتر آنها را در خطر مرگ قرار میدهد. به طور کل مادران باردار زیر بیست سال، بیشتر از زنان بالغ با خطر مرگ و میر مواجه هستند. مطالعات نیز نشان دادهاند که خطر به دنیا آوردن نوزادان با وزن کم و نارس و مرگ و میر نوزادان در زنان زیر ۱۸ سال، بیشتر است. حتی اگر نوزادان در سال اول زنده بمانند، میزان مرگ و میر کودکان (زیر ۵ سال) مادران جوان بالاتر است. به طور کلی، مادران جوان به دلیل عدم بلوغ عاطفی و جسمی، تغذیه نامناسب، عدم دسترسی به خدمات باروری و اجتماعی و همچنین خطر ابتلاء به بیماریهای عفونی، بیشتر در معرض خطر مرگ و میر نوزادان خود هستند. علاوه بر این، مادران جوان مهارت تصمیمگیری و مهارت والدینی کافی ندارند.
ترک تحصیل، وابستگی و تنهایی
بعد از مشکلات جسمیو فیزیکی، مهمترین اتفاق ترک تحصیل این کودکان است. در واقع زنانی که در سن پایین ازدواج میکنند قاعدتا از تحصیل محروم میشوند و این محرومیت آنها را به زنی در بهترین حالت خانهدار و مشغول به تربیت فرزند تبدیل میکند. زنی وابسته به همسرش که هیچ استقلالی از لحاظ مالی و غیرمالی ندارد. در واقع تمام آزادیهای او گرفته میشود و تنهایی و افسردگی پیامد جدیدی است که به این آسیب اضافه میشود. پیشتر از این نیز آن کودک به خانواده خود وابسته بوده و والدین در نقش مالک او برایش تصمیم گرفتهاند که در کودکی با فلانی ازدواج کند. به عبارت دیگر تمام حقوق او از حق انتخاب گرفته تا حق تحصیل و اشتغال و .. ضایع شده است.
افزایش آمار طلاق
در پایان هم در بخشی از این ازدواجها به طلاق منجر میشود و آمار طلاق روز به روز بالاتر میرود. کودکی که ازدواج میکند و کودکیاش را حراج، سپس بچهدار میشود، بزرگسالی را تجربه میکند، انواع خشونتها را تجربه میکند و بعد هم در بدترین شرایط جدایی را انتخاب میکند. کودکی که در سن جوانی تبدیل به زنی میشود که تجربه یک ازدواج تلخ را داشته و انگ و برچسب از سوی اطرافیان هر چند به غلط، رهایش نمیکند.
منبع: ایرنا